واژه دین در فرهنگ لغات و در اصطلاح معانی مختلفی دارد.

 

فهرست مندرجات

۱ - معانی لغوی دین

۲ - معنای اصطلاحی دین

       ۲.۱ - تعاریف اندیشمندان مسلمان‌

       ۲.۲ - تعاریف اندیشمندان غیر مسلمان‌

       ۲.۳ - نقد و بررسی تعاریف‌

۳ - تعریف جامع دین

۴ - پانویس

۵ - منبع

 

معانی لغوی دین

[ویرایش]

 

واژه دین در فرهنگ لغات، مترادف با کلماتی چون: حکم و قضا، رسم و عادت، شریعت و مذهب، همبستگی و غیر آن آمده است. [۱] 

در کاربردهای قرآنی نیز به معانی‏ زیادی از جمله: جزا، حساب، قانون، شریعت، طاعت و بندگی، تسلیم و انقیاد، اسلام، روش و رویه، توحید و خداپرستی آمده است. [۲]  [۳]  [۴] 

 

معنای اصطلاحی دین

[ویرایش]

 

 

← تعاریف اندیشمندان مسلمان‏

 

اندیشمندان اسلام گاهی دین را به معنای مکتب و گاهی نیز به معنای دین داری تعریف کرده‏اند. برخی از این تعریف‏ها عبارت‏اند از:

۱. دین، مجموعه‏ای از برنامه‏های عملی هماهنگ با نوعی جهان بینی است که انسان برای رسیدن به سعادت خود، آن را وضع می‏کند و یا از دیگران می‏پذیرد. [۵] 

۲. دین، عبارت است از مجموع عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسانها می‏باشد، گاهی همه این مجموعه حق و گاهی همه آن باطل و زمانی مخلوطی از حق و باطل است. [۶] 

این دو تعریف، دین به معنای مکتب است. همچنین این نوع تعریفها را می‏توان تعریف عام دین دانست که همه مسلکها و مرامهای زندگی مبتنی بر نوعی جهان بینی را در بر می‏گیرد، اعم از این که مادی باشد یا غیر مادی، حق باشد یا باطل.

۳. دین، در اصطلاح به معنای اعتقاد به آفریننده‏ای برای جهان و انسان و دستورهای عملی متناسب با این عقاید است. [۷] 

این تعریف، تعریف دین به معنای دین داری است نه مکتب.

۴. دین، روش ویژه‏ای است که سعادت و صلاح دنیوی انسان را هماهنگ و همراه با کمال اخروی و حیات حقیقی جاودانی او تأمین می‏کند. از این رو، لازم است شریعت، در برگیرنده قوانینی باشد که به نیازهای دنیوی انسان نیز پاسخ گوید. [۸] 

این نیز تعریف دین به‏ معنای مکتب است.

۵. دین، عبارت است از اصول علمی و سنن و قوانین عملی که برگزیدن و عمل به آنها، تضمین کننده سعادت حقیقی انسان است. [۹] 

این دو تعریف، ناظر به دین حق در مرتبه کمالش می‏باشد که بر پایه خداشناسی و انسان شناسی واقع بینانه استوار است.

 .

 

 تعاریف اندیشمندان غیر مسلمان‏

 

اندیشمندان غربی و متکلمان مسیحی در تعریف از دین، برخی به جنبه معرفت شناسی دین پرداخته، برخی به جنبه اعتقادی و باورمندی دین توجه کرده‏اند، عده‏ای بر جنبه کاربردی و عملی دین تکیه کرده، عده‏ای دیگر از بعد جامعه شناسانه، روان شناسانه و مانند آن به تعریف دین پرداخته‏اند.

۱. تعریف دین از جنبه معرفت شناسانه؛ مثل اینکه بگوییم: دین، یک قوه یا تمایل فکری است که مستقل - از حس و عقل - بشر را قادر می‏سازد که بی نهایت را تحت اسامی و اشکال گوناگون درک نماید. [۱۰]  یا بگوییم: دین یعنی علم حضوری به اتحاد با عالم [۱۱] ، یا شناخت یک موجود فوق بشری که دارای قدرت مطلقه است. [۱۲] 

۲. تعریف دین از جنبه اعتقادی؛ مثل اینکه بگوییم: دین فقط اعتقاد به موجودات غیر مادی است. [۱۳] یا بگوییم: مذهب عبارت است از اعتقاد به اینکه یک نظام نامرئی در میان چیزهای این جهان هست و بهترین کار برای ما این است که خود را با این نظم هماهنگ سازیم. [۱۴] 

۳. تعریف دین با تکیه بر جنبه کاربردی آن؛ مثل اینکه بگوییم: دین عبارت است از پرستش قدرتهای بالا به دلیل نیاز. [۱۵]  یا بگوییم: دین عبارت است از مجموعه‏ای از باورها، اعمال، شعایر و نهادهای دینی که افراد بشر در جوامع مختلف بنا کرده‏اند. و یا بگوییم: دین همان اخلاق است که احساس و عاطفه به آن تعالی، گرما و روشنی بخشیده است. [۱۶] 

۴. تعریف جامعه شناسانه دین؛ مثل این که بگوییم: دین، عبارت است از جستجوی جمعی برای یک زندگی کاملًا رضایتمندانه. [۱۷]  یا بگوییم: دین، نظام وحدت یافته‏ای است از اعتقادات و اعمال مربوط به اشیای مقدس، اعتقادات و اعمالی که همه گروندگان را در جمعیت اخلاقی واحدی که معبد نامیده می‏شود، وحدت می‏بخشد. [۱۸] 

۵. تعریف روان شناسانه دین؛ مثل تعریف رابرت ا. هیوم که می‏گوید: از دیدگاه روان‌شناسی، دین بعضاً یک فعالیت فکری، احساسی و یک عمل ارادی است. [۱۹]  یا تعریف نقل شده از رایناخ که گوید: دین، مجموعه‏ای از اوامر و نواهی است که مانع کاربرد آزاد قوای ما می‏باشد. [۲۰] 

۶. برخی خواسته‏اند تعریف جامع‏تر ارائه دهند، از این رو، گذشته از افکار، احساسات و تجربیات روانی، فعالیتهای عملی انسان را نیز مد نظر قرار داده و این مجموعه را با این ویژگی که در ارتباط با آن چه مقدس و الهی به شمار می‏رود شکل می‏گیرد دین نامیده‏اند؛ مثل اینکه گفته شده: «دین به معنای زندگی بشر در روابط فوق بشریش می‏باشد، یعنی رابطه او با قدرتی که او به آن احساس وابستگی می‏کند، صاحب اختیاری که او، خود را در برابر آن‏ مسئول می‏بیند، و وجود غیبی که او، خود را قادر به ارتباط با آن می‏داند، در آرمان وابستگی دینی، مسئولیت و ارتباط به یکدیگر متعلق‏اند». [۲۱] 

 


تعریف ,دین، ,معنای ,بگوییم ,انسان ,عبارت ,اینکه بگوییم ,بگوییم دین، ,  یا بگوییم ,معنای مکتب ,دین، عبارت منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اخبار تردمیل خانگی HAXER خاکستری زاپاس سایت اصلی cfgdl.ir آرشیو رایگان کتاب کمیاب روزهای سردرگمی یه زن تنها وبلاگ رسمی حمل و نقل سیف خوزستان خرداد موزیک | دانلود آهنگ جدید